بنابراین برای فرار از پاسخگویی در سن پیری ، خواندن این مطلب می تواند کمک حالت باشد.
اول به فرزندم گفتم بعد از هر تحرکی و تغییری در یک کشور، نابسامانی هایی بوجود می آید که طبیعی است ولی این نابسامانی ها باید سریعاً مدیریت شود . از طرفی شاهنامه دقیقاً مشخص کرده که بعد هر تغییر حکومتی، کشور از سوی همسایگان و غیر همسایگان مورد هدف قرار می گیرد و تهدید می شود بایستی به نحوی مدیریت شود که این تهدید ها شناسایی ومورد مطالعه و رفع تهدید گردند.قراین شواهد( مانور ارتش عراق،تحرکات مرزی عراق،گزارشات مکتوب وقایع مرزی و....ثبت تیر مناطق حساس مرزی توسط عراق ) بدست آمده از سوی ارتش در قبل از شهریور 59 همگی دال بر وجود جنگ و حمله بود.ارتش نیز بر اساس وضعیت زمانی ضمن انعکاس اطلاعات در حد امکان ضمن درگیری در کردستان وترکمن صحرا، پیش بینی های لازم را در مناطق مرزی مشترک بین ایران و عراق وسایر مرزها انجام داده بود.
فرزندم گفت نمی خواهم توجیه کنی بعد هم بگویی که این اطلاعات محرمانه بود و نمی شد به کسی گفت و در مورد ادعایت هم سندی ارایه نکنی. پاسخ دادم که من نیز قصد ندارم دایره المعارف تو باشم ، چند سوال می دهم که قسمتی از پاسخ هایت باشد و هم وادار به مطالعه بشی. نهایت بر همین گفتار توافق کردیم و او قلم و کاغذی آورد تا سوالات را یادداشت و نتیجه مطالعات و یافته های خود را برای همکلاسی ها و من ارایه نماید.واما سوالات من:
اول وضعیت نیروی خودی و دشمن رااز نظر نیروی کادرووظیفه و شرایط سیاسی را با هم مقایسه کن.بویژه اینکه بعد از پیروزی انقلاب تا شروع جنگ تحمیلی ،ارتش در وضعیتی خاص قرار گرفته بودو بر اساس شرایط حاکم بر افکار عمومی ، تصمیماتی اتخاذ شده بودکه هر یک میتوانست یک ارتش آماده به رزم را زمین گیر کند.کلام منعقد نشده بود که فرزندم پرید میان کلام و سوال کرد کدام تصمیمات؟
گفتم نه خوشم آمد عجله داری تا بیشتر بدانی و کنکاوی می کنی ، پس برو مطالعه کن که چرا یک باره خدمت سربازی را از دوسال به یک سال تغییر دادند.چرا بومی سازی نیروها را با قدرت پیگیری کردند؟ چرا تخصصی بودن کار ارتش را نادیده گرفتند؟چرا پیشنهاد استعفا را به کارکنان القا و پذیرش آن را الزامی نمودند؟چرا هیات های پاکسازی تشویقات و تخصص ها و طی دوره های ویژه را نادیده گرفتند وهمه این امتیازات را به دربار ی بودن منتسب کردند؟ چرا نقطه نظرات کارکنان و فرماندهان را نادیده گرفتند؟واقعا چه اهدافی از این اقدامات پیگیری می شد.
پسرم گفت اینها در هر انقلابی ممکن است بوجود بیاید. گفتم بله ولی پاسخ های بدون مطالعه ، جوابگوی انتقاد اصلی ات نخواهد بود.حوصله کنی به نکات جالب تری می رسیم.
ادامه دادم چرا 100 فروند موشک هاریون امریکایی را با توجه به پرداخت پول آنها ، گفتند نمی خواهیم و این موشک ها سر از عربستان در آوردند؟ آیا هر انقلابی پشت سرش تهدید نیست اگر به فرض هم جنگ آیا به مدافع نیاز بود یا نه؟چرا در جریان کوتای نوژه ( دوماه قبل از شروع جنک)به نحوی عمل شدکه قریب به اتفاق فرماندهان ارتش در اهواز همه گرفتار شوندو بجای آنان از کارکنان غیر متخصص بکار گرفته شوند؟چرا در مقابل ارتش بی طبقه توحیدی ادعایی منافقین عکس العمل به موقع داده نشد؟ پسره گفت بابا خطرناک حرف می زنی ، هوای مارا داشته باش.
گفتم چرا ماه ها قبل از جنگ در مقابل گزارشات پافشاری کردند که عراق کشور مسلمان است و به ما که مسلمانیم حمله نمی کند.؟چرا نتیجه بازدید از امکانات منطقه رادر تلوزیون بدون ملاحظات امنیتی مطرح کردند هیچ نگفتید؟چرا و تازمانی که شخصا تانک عراق را در مرز ندیدند گزارشات را جدی نگرفتند. چرا مانور عراق را نادیده گرفتند.اصلاً تامین کننده امنیت منطقه با همکاری ارتش در این ایام با چه کسی بجر ازتکاوران ارتش بود؟
چرا گزارشات ارتش از 10 روزقبل از شروع جنگدر مورد ثبت تیرهای عراق از مناطق مرزی ایران نادیده گرفته شد.با توجه به اینکه ارتش در دو منطقه کردستان و ترکن صحرا درگیر بود ،از مدتها قبل اقدام به تقویت دیده بان ها و نیروهای دژها ی جنوب نمود ولی باز عده ای این حرکت ارتش راتفسیر های ناخوشایند کردند.چرا ارتش پنج ماه قبل مانور خلیج فارس را انجام داد؟
پسرم اشکال کرد که این سوالات مربوط به قبل از شروع جنگ است صحبت از دفاع کن . من بیشتر اشکالم بر دفاع است.دیم حق دارد براساس سنش بیشتر تمایل به داشتن اطلاعات برای روزهای اول دفاع چشم بپوشد. چواب دادم که:
صدام با داشتن پشتبان های خارجی و بعد از پاره کردن قرارداد الجرایر، به تمام دنیا و نیروهای خودش وعده داده بود روز اول خرمشهر سقوط خواهد کردوسه روز دیگردرتهران جشن برقرار خواهد کرد ولی اینگونه نشد و محاصبات کاملا غلط در آمد به حدی که درروز هفتم جنگ تقاضای مذاکره کرد. این مذاکره فکر میکنی دلایل سیاسی داشت یا نتجه عملکرد ارتش ایران بود؟ نسل اولی ها میدانند که در آن روزها نیروی بسیجی و سپاهی و مردمی آموزش دیده وجود نداشت مگر به تعداد ناچیز و انگشت شمار، پس چه نیرویی در مرز مقابله می کرد؟درمحورهای شلمچه وخرمشهر چند نیروی مردمی وجود داشت وچه سلاحی داشتند؟ همینکه به اینجا رسیدم پسره گفت راستی چرا مردم را مسلح نکرد؟
گفتم پسرجان اول اینکه یک نظامی تحت فرمان است ، دوم اینکه دژها به اندازه نیروی خودی سلاح داشتند ، سوم اینکه شرایط منطقه به نحوی بود که نیروی خودی از نیروی ستون پنجم به راحتی قابل تشخیص نبودولی به محض دریافت دستور تجهیز و آموزش مردمی شروع شد. روز پنجم جنگ دانشجویان دانشکده افسری ضمن نبرد ، گروه های آموزشی را تشکیل و مردم را درتیم های چند نفره در هنرستان صنعتی و سایر مراکز خرمشهرآموزش میدادند،به سقوط کشاندن دو هواپیمای سوخو عراق در روز دوم جنگ توسط چه کسی انجام شد؟چرا تا 17 مهر بویژه تا 24مهر عراق قادر به ورود وعملیات شدیددر خرمشهر نشد چون دژ ارتش درخرمشهر سقوط نکرده بود.بعد از سقوط دژ نام خرمشهر به خونین شهر تبدیل می شود. منصفانه یک بار عملکرد کارکنان کادر و وظیفه یکی از دژها ازجمله پادگان دژخرمشهر را بخوان تا حماسه آفرینی ارتش را احساس کنی. آن موقع عملکرد ،رشادت و مظلومیت بچه های ارتش و شعار من سرباز ایرانم ،خود بخود معنی خواهد شد.
سخن شهید استوار خسروی بشنوکه میگفت: «من زنده باشم و تو به خاکم تجاوز کنی؟» و یا سخن شهید ستوان امیری که گفت: «ایران کشوری فراخ و بزرگ است ولی جایی برای عقب نشینی امیری وجود ندارد» .در پایان از همین دزداران ارتش سوال کن چرا در 17 شهریور ، چند روز مانده به شروع جنگ ، اقدام به نفوذ و گشت زنی در خاک عراق می کنند و آماده باش کامل به خود می گیرند؟.پاسگاه شلمچه عراق را در روزهای اول کدام نیرو گرفت و پرچم ایران را بالای پاسگاه عراقی زد ؟ اولین هلی گوپتر عراق را چه کسی ساقط کرد ، بجزبچه های دژهای ارتش؟چه شد که رسانههای عراقی به طور مداوم نام فرماندهان گروهانهای دژ را برده و از آنان درخواست پیوستن به ارتش عراق را میکردند. پیام صدام:«پیشنهاد میکنم خودتان را تسلیم کنید، مسلما کشور عراق متعهد میشود شما را به هر کشوری که مایل باشید اعزام نماید و اگر بخواهید در کنار ما با نیروهای ایرانی بجنگید بالاترین درجهها را ارتش عراق به شما اعطاء خواهد کرد.»
پسرم بعد از شنیدن این چرا ها گفت پدر باور کردم که عملکرد ارتش درروزهای اول جنگ ، صدام را به درخواست مذاکره در هفته اول جنگ وادارکرد.
تقدیم به تمام آزاد اندیشان و مدافعان حریم ایران . بیک بابا